۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

فرازهايی از زندگی شادروان حاج رسول صدقيانی

http://www.rezahamraz.com/fa/images/hamraz/sa001.jpg

به نام صانع عالم


فرازهايی از زندگی شادروان حاج رسول صدقيانی


از موسسین مرکز غیبی تبریز و انجمن سعادت استانبول


زنده ياد حاج رسول صدقياني فرزند خَلَف آذربایجان، به سال 1247 هجری شمسی در تبريز محله دَوَچي (شتربان) كوچه صدقياني ها در خانواده اي متدين و تاجر پيشه ديده به جهان گشود. دوران كودكي و نوجواني را به تعليم و تربيت و كسب سواد پرداخته و چون به سن بلوغ فكري رسيد ، شغل پدر (بازرگانی) را پيشه خود نموده و برای بسط تجارت به تركيه عثماني (استانبول) و چند کشوراروپایی همچون اتريش و . . . سفر كرده و از پيشرفت آنها و تحولات جهانی آگاه و هر بار با دلي آکنده از شور و شوق به سرزمین مادری باز مي گشت.


سالها قبل از زمزمه هاي مشروطيت در تهران (از تاريخ 1316 ه. ق.) در تبريز مجالسي در خانه بعضي از آزاديخواهان از جمله مرحوم شيخ اسماعيل هشترودي كه از علماي انديشمند بود تشكيل و پس از اداي رسوم عزاداري، در يك اطاق مخصوصي عده اي كه حاج رسول صدقياني نيز جزو پيشگامان آنها بوده مي نشستند و ظاهراً درباره مسائل صنفي همچون ترويج كالاهاي وطني مذاكره و در لابلای آن از بدبختي ملت و ريشه هاي عقب ماندگي مملكت و لزوم گذر به حکومت قانون صحبت مي كردند.


این گروه در سال 1322 ه. ق. به اقدامات اساسي دست زده و هيئتي را كه صاحب ترجمه نيز جزو آنها بوده براي نوشتن اساسنامه و تشكيل فرقه اجتماعيون  عاميون انتخاب نمودند، مركز فعاليت اين حزب و ارجاع مسئوليتها كاملا محرمانه و آقايان حاج رسول صدقياني، كربلائي علي مسيو،علاوه بر ساير مسئوليتهاي خطيري كه داشتند تهيه و نشر شبنامه ها را نيز با همدستي محمد سلماسي عهده دار گرديده كه در تنوير افكار عمومي بسيار موثر بود.... سرانجام پس از سالها خودکامگی، ستمگری و جنایات دربار قاجار و حکام و عمال بی خرد آنها، مردم به تنگ آمده و به مخالفت علنی با استبداد برخاسته و با تعطیلی بازارها و بست نشینی و استقامت، حکومت مشروطه را طلب نمودند تا در تاریخ 13 مرداد 1285 شمسی مطابق با سال 1324 ه.ق. فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه قاجار پنج ماه قبل از مرگش در تهران صادر ، اما به خاطر دل نکندن درباریان از خودکامگی، اعلام آن به ایالات با تاخیر روبرو شده بطوریکه پس از جنبش تبریز ابلاغ گردید.


ليكن چون پيشگامان آزاديخواه و آگاه تبريز با محمد علي ميرزاي وليعهد در يك شهر زيسته و او را خوب مي شناختند و پيش بيني مي كردند كه او وقتي به سلطنت برسد به محدوديت اختيارات خود رضايت نداده و نهال نوپاي آزادي را با تمام توان خواهد شكست، لذا مردان دورانديش شادروانان كربلائي علي مسيو،حاج رسول صدقياني، حاج علي دوافروش که با همدستي 9 تن ديگر مركز غيبي تبريز را بنيان نهاده بودند از پائيز سال 1285 شمسي بطور منضبط نسبت به تربيت مجاهد و ايجاد يك سپاه آزادي بخش اقدام و با اين تدبير و آمادگي و كشف سرداراني چون ستارخان و مجاهديني چون حسين خان باغبان و ساير کوشندگان از جمله شیرزنان که خاطره آنها همواره تکریم برانگیز است،رهبري قيام توفنده و مظلومانه مردم تبريز عليه استبداد صغير را در دوره انقلاب مشروطيت به دست با كفايت خود گرفته و بحق تبريز با جانبازي و خون جوانان با غيرت آذربايجاني حماسه ها آفريده و مشروطه نوپاي ايران زمين را از شكست حتمي نجات بخشيده و محمدعلی شاه مخلوع و ایادی او را به خاك ذلت کشید و عملاً نشان داد که ایران فقط تهران نیست.


حاج رسول صدقياني پس از اشغال آذربايجان توسط قشون روسيه تزاري در بهار سال 1288 شمسی و خروج اجباري سرداران مشروطه ستارخان و باقرخان از تبريز و همچنين مرگ مشكوك كربلائي علي مسيو ، پس از آنهمه خون دلها خوردن و ايثار از جان و مال قبل از استيلای كامل سالداتهاي روسي به شهر ناگزير براي ادامه مبارزه و پاسداري از انقلاب مشروطه شجاعانه با عبور از موانع و راههای ناامن عازم تركيه عثماني مي¬گردد و پس از ورود به استانبول با عنايت به اينكه در آنجا نيز تجارتخانه داشته و مورد اعتماد و احترام و داراي نفوذ كلام بوده بلافاصله به اتفاق تعدادي از آزاديخواهان ايراني آذربايجاني با حضور موثر در انجمن سعادت استانبول كه خود از موسسين آن و مرحوم آخوند خراسانی نیز از طرف حجج الاسلام نجف الاشرف از قبل نماینده ای به آنجا اعزام و عملاً به جبهه برون مرزي انقلاب مشروطيت ايران معروف بود، همچنان با كمال صداقت و سخاوت براي آزادي ملت نجيب ايران از چنگ استبداد و استعمار مي كوشيدند.


حاج رسول صدقیانی پس از سالها مجاهدت، استقامت و دوري از وطن در حاليكه سوگ طاقت  شكن ناشي از فرجام تلخ تعدادي از همرزمان و ياران همسنگرش در فاجعه عاشوراي 1330 ه. ق. و وقايع بعد از آن، او را سخت آزرده دل ساخته بود با کوله  باری از رنج دوران به سال 1302 شمسي در دیار غربت (اتریش- وین) چشم از جهان فروبست ولی بنا به وصیت، کالبد وی در استانبول (USKUDAR) قبرستان ایرانیها به خاک سپرده میشود.





روانش شاد و یادش گرامی باد

با تشكر از آقاي صمد صانع زاده نتيجه آن مرحوم