۱۳۸۶ تیر ۳۰, شنبه

سه سند افشاگر از سال 1327 (1288 شمسی)

بر سردارملّی و سالارملّی چه گذشت

] این مطلب روز سه شنبه 21 اسفندماه 1375- شماره 617 روزنامه ایران چاپ شده[

نود سال می گذرد ، هنوز تاریخ نویسان بر این ماجرا گفت و گو دارند که حادثه حمله به پارک اتابک ، در حالی که ستارخان و باقرخان در آن بودند چگونه رخ داد ، چرا اتفاق افتاد ، تهرانی ها خوش پیشواز و بدرقه بودند – چنانکه بعضی نوشته اند – یا آنکه از میان مجاهدان کسانی خودپرستی کردند.قدر مسلم آن است که بعضی می خواستند در ازای مجاهدت های کسانی که جان خود را سرمایه آزادی ایران کرده بودند ، به آنان پاداش داده شود ، مقام و تیول و مال می خواستند. کاری که ستارخان و باقرخان از آن بیزار بودند.

سه سند موجود می تواند در راه گشودن این گره تاریخی به کار آید. سند نخست بعد از حمله به پارک اتابک است ، مردم آذربایجان نگران جان سرداران خود هستند ، غم خود را که گرفتار دشمن متجاوز شده اند فراموش کرده ، به تلگراف خانه تبریز ریخته و از نمایندگان خود گزارش می طلبند.

نمایندگان آذربایجان از آن جمله شیخ محمد خیابانی ، در تلگراف خانه حاضرند و گزارش می دهند. سند دوم برای پاسخگویی به آنهاست که در مورد خطاب به نایب السلطنه که علاوه بر سردار و سالارملی و ضرغام السلطنه بختیاری و سردارمحیی هم آن را مهر کرده اند که درخواست روشنی دارند به تعقیب کسانی که با ترورهای پی در پی اوضاع سیاسی مملکت را نا امن کرده بودند. اما سند سوم فقط امضای ستارخان را دارد ، خطاب به نایب السلطنه که 5/2 ماه قبل از واقعه پارک اتابک نوشته شده. ستارخان می گوید افراد مغرض حق مداخله در امور پارلمان را ندارد و وکلای مردم وظیفه خود را بهتر می دانند.

این اسناد ، جز روشن شدن فضای آن سالها گه مقدمه ای بود بر حوادث سال 1290 نقش و شخصیت ستارخان را بازگو می کند.

از طهران به تبریز

حضوری

خدمت جنابان آقایان حاضرین تلگراف خانه دامت برکاتهم.وقایع دیروزی به طریق اجمال ، دیروز وقت غروب عرض شد . تفصیل و شرح آن از این قرار است. بعد از قتل مرحوم بهبهانی و مرحومین آقا میرزا علی محمد خان و آقا سید عبدالرزاق خان و اتفاقات ناگوار طهران که تماما ناشی از فساد مفسدین بود ، اولیای امور متفقاً چنین صلاح دیدند که فورا خلع سلاح از عموم مجاهدین و غیره هم بشود. بر حسب تصویب مجلس مقدس و حکم هیأت وزرا عظام در روز جمعه اعلان شد که عموماً تا دو روز خلع سلاح نمایند. اسلحه دولتی را به دولت تسلیم و مال شخصی را هم با قیمت معین که در اعلان درج است به دولت داده ، وجهش را دریافت نمایند.به تمام نمایندگان خارجه هم رسماً اعلان تبلیغ شده عده ای از مجاهدین سردار محیی که تقریباً سیصد نفر بودند و این حکم دولت مغایر سلیقه و رفتار آنها بود از خلع سلاح امتناع ورزیده و رفته در پارک اتابک که منزل جناب سردارملی بود متحصّن شدند و حتی اعلام از طرف ریاست مجلس مقدس محض حفظ شئونات و احترامات سردار و سالارملی ، آقایان خیابانی ، نوبری ، معین الرعایا با معتمدالتجار مأمور شده و نزد آنها رفته تبلیغ حکم دولت را کردند و خودش هم که تمام سردارها به مجلس دعوت کرده و همه در آنجا متعهد شدند که اطاعت حکم دولت را نموده ، خلع سلاح از طرف خود و کسانشان بنمایند.روز شنبه قبل از ظهر باز هیأتی مرکب از آقایان هشترودی ، معین الرعایا معتمد التجار ، حاجی میرزا رضاخان و اسدالله خان کردستانی به پارک نزد سالارملی رفته توسط آنها به عموم متحصنین پارک نصایح لازمه کردند که کم مانده بود آقایان را در آنجا تلف نمایند و عموماً از خلع سلاح امتنا ورزیدند.بعد از روز همان روز محض حفظ احترام فقط دو نفر نزد سردار و سالارملی باز هیأتی مرکب از جناب هشترودی و آقای اسدالله میرزا وزیر پست و تلگراف و تلفن و جناب حاجی سید نصرالله از طرف ریاست مجلس و هیات وزرا نزد سردارین رفته و به آنها گفتند که اسلحه خود و کسانشان را خودشان جمع کرده و نرد خودشان نگاهدارند و به سایر مجاهدان امر نمایند که به اوامر دولت اطاعت کرده ، فوراً اسلحه را تسلیم ، قیمت آنها را با بقیه مواجب خود از دولت بگیرند این حضرات خواست اظهارات هیات را قبول نموده و قرار شده بود که وجه را برده در پارک به مجاهدین داده و در همان جا اسلحه را تحویل بگیرند. وقتی غروب روز شنبه جناب حاج میرزا رضاخان با حاجی محمد اسماعیل کاشف و مامور نظمیه پول را حمل پارک نمودند ولی مجدداً حضرات فسخ رأی از تسلیم و خلع اسلحه کرده هیات را عودت داده بودند. دیروز که مدت اعلان منقضی بود و حتماً بایستی از طرف دولت به اجرای مدلول اعلان منتشره اقدامات بشود ، باز محض این که شاید مجاهدین به خود آیند ، تا چهار به غروب مانده اقداماتی نشد و در این بین باز مکرر اتمام حجت از طرف اولیای امور گردید ولی از چهار طرف قشون دولتی پارک را محاصره کرده بودند تا این که بالضروره از چهار به غروب مانده شروع شلیک شد و پارک «بمبارده» گردید تا دو ساعت از شب گذشت جنگ دوام کرد ، بالاخره با قهر و غلبه داخل پارک شده تمام متحصنین را گرفتار و جبراً خلع اسلحه نمودند و شد آنچه نبایستی بشود و جمعی در این هنگامه از طرفین مقتول شدند . متاسفانه کسان سردارین خودمان هم در این جنگ چون شرکت نمودند تماماً گرفتار و فعلاً در نظمیه محبوس می باشند و از قرار اطلاعاتی که حاصل شده از کسان سردارین کسی تلف نشده است. سردارملی هم زخمی شده و حالا مشارالیه و سالارملی در منزل جناب آقای صمصام السطنه محترماً هستند.به پای سردار معالجه می شود. این واقعه و مخصوصاً حادثه که به سردارین خودمان شده ، روی داده است خیلی اسباب پریشانی و تأسف این خادمان شده ولی خدا می داند که در این مدت در نصیحت و صلاح و خیر اندیشی آنها ابداً از این خادمان قصوری نشده است. مع التأسف بی اثر مانده و در هر کاری گفته فسادآمیز مفسدین را که شب و روز در تضییع این دو سردار دامن همت به کمر زده بودند به نصایح مشفقانه این خادمان ترجیح دادند و حالا اینگونه خودمان مواظب حال سرداران هستیم که انشاءالله تعالی به کلی بهبودی حاصل شود. تلگراف نصیحت آمیز جناب عالی هم که خطاب به سرداران بود ، صبح رسید و این خادمان هم ملاحظه نمودیم. البته در هر موقع ، این گونه تلگرافات مفید خواهد بود تا خداوند چه مقدر فرماید.

جنابان آقای خیابانی و معزالسلطان و قزوینی و اردبیلی و آقا میرزا محمد آقا هم حاضر ، سلام دارند. حاضرین تلگرافخانه

6 اسد 1328 به مقام منیع والا حضرت اقدس نیابت سلطنت عظمی ارواحنافداه

خدمات و جان نثاری فداییان در راه اجرای احکام شریعت مطهره و استقلال مملکت و استحکام اساس مشروطیت بر عموم اهالی ، خاصه بر حضرت اقدس معلوم و مکشوف است. پس از افتتاح دارالشورای کبرای ملی و تعیین کابینه وزرا مدتی به گوشه نشسته وناظر بودیم بلکه کارکنان ملّت و دولت جبران خرابیهای گذشته را بفرمایند.

بدبختانه برعکس انتظار فداییان ، نتیجه داده روز به روز بر اختلاف چنانکه مشهود است افزوده و خرابی ها زیاد شده و دسته های مختلفه تشکیل شده اغراض شخصی بعضی ها مانع از پیشرفت امورات گردیده ، رفته رفته کار به جاهای باریک می کشد و مغرضین به اعمال آلات ناریه ، بنا را بر تهدید گذاشته اند و این بر خاطر مبارک والا حضرت اقدس پوشیده نیست. برای آنست از جلوگیری مماطله شده است و دشمن دست به عملیات گذاشت تقریباً یک ماه قبل یک نفر را آشکارا کشتند ، جلوگیری نشد ، طرف جری گردیده دست به مقامات عالیه زدند و به قتل حجت الاسلام بهبهانی علی رؤس الاشهاد کمر بستند جهت آن هم بر همه افراد هموطنان معلوم است ، تا امروز کردند آنچه نباید کرد دیگر طاقت بر فدویان طاق شده و به هیچ وجه جای درنگ نیست.

مکرر حضوراً درخواست دستگیری قتله را نمودیم وعده فرمودند پس از تشکیل کابینه وزرا این امر مهم جاری خواهد شد.حال جای شکر است کانینه وزرا تشکیل شد و چند روز هم از تشکیل کابینه می گذرد و به هیچ وجه گویا اقدامی نشده ، لازم آمد بوسیله این عریضه جداً از آستان مقدس استدعا نماییم که بزودی اشخاصی عمل کفرآمیز به کلمه واحده به آنها داده می شود ، امر به اخراج فرمایند و هرگاه خدای ناکرده باز کار به وعده و وعید بگذرد ، چنانچه می گذرد ، اقدام فوری نشود و هرکه بکشند سزا و جزایی در میان نباشد، گمان فداییان آن است که یکسره رشته امورات مملکتی درهم تر و برهم تر خواهد شد و جلوگیری از این مفاسد غیر ممکن است خواهد بود.

از آنجا که با نیت پاک ، فدویت خالص به شخص والا حضرت اقدس داریم لازم دانستیم قبل از آنکه کار به جاهای باریک تر و هولناک تر بکشد به حضور والاحضرت اقدس راه علاج را عرض نماییم.

21 رجب 1328 طهران

مهر ستارخان سردارملی – مهر ابراهیم بختیاری – مهر سردار محیی

29 جمادی الاولی 1328

مقام منیع مقدس نیابت سلطنت عظمی دامت شوکته العالی

بعد از «بمباردمان» مجلس ، این خادم ملت استقلال وطن عزیز خود را در خطر دیده ، جان بر کف نهاده و با تمام قوای خود در تشیید مبانی حریت و استرداد حقوق مغضوبه ملت به قدری که می توانستم کوشیدم.آخرالامر بیدق استقلال ایران را که عبارت از مشروطیت است بلند کرده و کعبه آمال مسلمین تأسیس یافت. بعد از این هم تا آخرین قطره خون خود در حفظ و حراست احترامات واجبه آن مقام مقدس بذل مجهود خواهم نمود و از هیچ گونه مجاهدت مضایقه و دریغ نخواهم کرد. اشخاص دیگر از روی غرض حق مداخله به امورات پارلمان ندارد. وکلای محترم تکلیف قانونی و وظیفه امروزی خودشان را بهتر می دانند. ایام شوکت مستدام باد.

مهر ستارخان

هیچ نظری موجود نیست: